سفر زیارتی به مشهد مقدس
روزی که از باغ پرندگان برگشتیم رفتیم خونه ی مامان جون و اونجاااا دایی احمد گفت حاضرید بریم پابوس امام رضاااا و همه قبول کردیم و بار سفر رو بستیم وسایل شخصیت رو توی کوله پشتیت گذ اشتم و فردای اون روز عازم سفر شدیم. وای باورم نمیشد اینطور طلبیده شده بودیم. ممنونم امام رضااااا آمدم ای شاه ، پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای حَرمَت ملجأ در ماندگان دور مران از در و ، راهم بده ای گل بی خار گلستان عشق&...
نویسنده :
آبان دخت تقی پور
15:15